بار گناه
سه شنبه, ۹ تیر ۱۳۹۴، ۰۲:۰۱ ق.ظ
میکشم بار پریشانی بدوشم ،سهل نیست
آتشست در سینه ام اما خموشم ،سهل نیست
گفته اند با من بسوز از درد هجر و دم نزن
کرده ام ترک سخن چون خم بجوشم ،سهل نیست
می خورم از دست دل صد تازیانه دم به دم
لیک باید سر عشق بپوشم،سهل نیست
من به غیر عشق ندارم هیچ کالایی دگر
بر سر ایمان انهم می فروشم ،سهل نیست
ن..ع
- ۹۴/۰۴/۰۹