دو زلفش روی شانه ناز می کرد
نسیم هم تاب زلفش باز میکرد
رخش چون ماه ومویش شام یلدا
دلم از شوروعشق پرواز میکرد
ن-ع
دو زلفش روی شانه ناز می کرد
نسیم هم تاب زلفش باز میکرد
رخش چون ماه ومویش شام یلدا
دلم از شوروعشق پرواز میکرد
ن-ع
ای ایران ای مرز پر گهر ....................ای خاکت سر چشمه ی هنر
تبریک برای عزیزان هم وطن که همیشه پرچم صلح ودوستی بر افراشته اند
نگاهت با نگاهم چون در افتاد
مرا چون آتشی در خرمن افتاد
نگاهت با نگاه من چه گفته
که از آن شب چشمانم نخفته
چه کرده آن نگاهت با نگاهم
که غیر دیدنت چیزی نخواهم
نگاهش با نگاهم روبرو شد
دل و دینم همه سودای اوشد
خدایا در این شبهای ماه مبارک رمضان سپاس مرا که باهر نفس
ازتو ونعمتهای بیدریغت دارم بپذیر ویاریم کن تا همیشه چشم بینا
وذهن توانا داشته باشم وقدر دریای سعادتی که در آن شناورم را بدانم
سحر شب هفدهم رمضان.94
میکشم بار پریشانی بدوشم ،سهل نیست
آتشست در سینه ام اما خموشم ،سهل نیست
گفته اند با من بسوز از درد هجر و دم نزن
کرده ام ترک سخن چون خم بجوشم ،سهل نیست
می خورم از دست دل صد تازیانه دم به دم
لیک باید سر عشق بپوشم،سهل نیست
من به غیر عشق ندارم هیچ کالایی دگر
بر سر ایمان انهم می فروشم ،سهل نیست
ن..ع